آیا می خواهید خواننده بهتری باشید؟ بیل گیتس، مدیر عامل سابق مایکروسافت و یکی از ثروتمندترین مردان جهان، گفت که سالانه حدود 50 کتاب می خواند. در اینجا هشت نکته وجود دارد که به نظر من برای خواندن مؤثرتر و مداوم مفید است.
وارن بافت، سرمایهگذار افسانهای، در مورد اهمیت مطالعه توصیههای زیر را ارائه کرد:
هر روز 500 صفحه بخوانید. دانش اینگونه عمل می کند. مانند بهره مرکب ایجاد می شود. همه می توانند آنچه را که من می خوانم بخوانند، این یک زمین بازی است. همه شما می توانید این کار را انجام دهید، اما من تضمین می کنم که بسیاری از شما این کار را انجام نخواهید داد.”
برای من خواندن یک قدرت فوق العاده بوده است. من توانسته ام از راهنماهایی که هرگز آنها را ندیده ام با خواندن زندگی نامه ها بیاموزم، به خودم یاد دادم که چگونه هر عنصر یک کسب و کار را مقیاس دهم و با به کار بردن آموخته هایم از کتاب ها به عنوان یک فرد رشد کردم. من به طور معمول هر هفته 2 تا 3 کتاب می خواندم و این کار را در طول مدتی که به عنوان جراح و اکنون به عنوان مدیر عامل یک تجارت فناوری کار می کردم، انجام دادم.
هر یک از هشت نکته زیر مواردی هستند که من از آنها برای بهبود قوام خواندن و تکنیک خواندن خود استفاده کرده ام و به من اجازه می دهند بدون توجه به میزان مشغله خود بخوانم و یاد بگیرم.
یک ذهنیت جدید برای خواندن
نکته اول این است که طرز فکر خود را از روش سنتی که ما در مورد کتاب فکر می کنیم دور کنید. وقتی جوانتر بودم با کتابها طوری رفتار میکردم که انگار مقدس هستند – هر بار یک کتاب را میخواندم و قبل از شروع یک کتاب جدید تلاش میکردم تا آن را تمام کنم. من همچنین با کتاب ارزشمند خواهم بود و مراقب باشم که جلد آن آسیب نبیند و مطمئناً صفحات را حاشیه نویسی نمی کنم.
دو دلیل برای مطالعه وجود دارد اول برای لذت بردن و دوم برای یادگیری یا الهام گرفتن. لذت معمولاً داستانی است و یادگیری معمولاً غیرداستانی و زندگی نامه است.
اگر کتاب داستانی را لذت بخش ندانم، آن را می گذارم و چیز دیگری می خوانم. من با کتابهای غیرداستانی بیشتر شبیه ابزار مرجع رفتار میکنم و نگران رد کردن بخشهایی که به نظرم خستهکنندهتر میشوم یا کامل نکردن کتاب نیستم. نکته کلیدی در اینجا این است که شما همیشه نیازی به خواندن کل کتاب ندارید تا ارزش آن را بدست آورید و خوب است که بخش های طولانی از توضیحات را نادیده بگیرید تا به لذت بخش ترین یا مفیدترین قسمت ها برسید.
بسته به کیفیت یک کتاب، زمانی که محتوای مفید زیادی وجود ندارد یا اینکه آن را کمتر خوب نوشته شده و کمی خسته کننده می بینم، یا همه آن را می خوانم یا سریعتر آن را مرور می کنم. برخی کتاب ها فقط یک یا دو ایده اصلی دارند که ارزشمند هستند. من اینها را نشانه گذاری می کنم، نکات کلیدی را یادداشت می کنم و ادامه می دهم.
چیزهایی را بخوانید که به شما مربوط است
این به نکته شماره 2 منتهی می شود که این است که کتاب هایی را برای خواندن انتخاب کنید که بیشتر مورد علاقه شما هستند و از آنها لذت خواهید برد. قبلاً احساس میکردم به جای پریدن به کتاب خودسازی یا خواندن مجموعههای دنیای Discworld نوشته تری پرچت، باید برخی کتابهای معروف مانند جنگ و صلح یا Sapiens را بخوانم. شما مجبور نیستید به اصطلاح کلاسیک بخوانید مگر اینکه واقعاً به موضوع علاقه مند باشید و اگر حوصله دارید آن را کنار بگذارید.
اگر شروع میکنید و خواننده ثابتی نیستید، توصیه من در اینجا این است که مستقیماً به سراغ کتابهای کلاسیک طولانی مانند جنایت و مکافات نروید، بلکه با چیزی شروع کنید که برای خواندن آن هیجانزده هستید، چه غیرداستانی یا داستانی، و بله هری پاتر است. عالی.
اگر برای سرگرمی یک کتاب داستانی را می خوانم، نمی توانم هر کلمه را بخوانم و بخش های توصیفی طولانی یا مکالمات را برای پیشبرد سریعتر روایت مرور کنم.
برای غیرداستانی، هنگامی که کتابی را انتخاب کردم که با آنچه می خواهم در مورد آن بیاموزم مرتبط باشد، بر مرتبط ترین بخش های آن کتاب تمرکز می کنم. هنگام باز کردن یک کتاب، فهرست مطالب را یک بار می خوانم و متن را برای یک نمای کلی در سطح بالا مرور می کنم.
سپس، بخش اول و آخر کتاب را با هر فصل دیگری که مورد علاقه باشد، خواهم خواند. در نهایت، من روی فصلی که بیشتر مورد علاقه ام است تمرکز می کنم و آن را از نزدیک می خوانم. اگر کتاب به وضوح ارزش ارائه میدهد و به خوبی با مثالهای عملی نوشته شده است، احتمالاً هر صفحه را میخوانم، اما برای بسیاری از کتابها مفید است که خود را یک معدنچی طلا تصور کنید، اگر مجبور باشید. شما به دنبال آن یک قطعه ارزشمند برای پیشبرد زندگی یا تجارت خود هستید.
چندین نوع کتاب را همزمان بخوانید
نکته شماره سه این است که خواندن چندین نوع کتاب به طور همزمان خوب است. بازگشت به آنچه قبلاً گفتم، طرز فکر سنتی خواندن این است که قبل از رفتن به کتاب بعدی، هر بار یک کتاب را بخوانید. ممکن است عنوان داستانی را که از آن لذت می برید بنویسید، سپس یک کتاب تجاری بخوانید و سپس یک کتاب توسعه خود بخوانید. این امر مرور اولیه کتاب شرح داده شده در بند 2 را کند می کند و به این معنی است که شما ممکن است هرگز به خواندن کتابی با سرعت پایین تر از ترتیب خواندن خود نرسید.
من در حال حاضر حدود 5 کتاب را به طور همزمان در سبک ها و ژانرهای مختلف می خوانم. صبحها صفحاتی از کتابهای کسبوکار را در مورد موضوعاتی که در حال حاضر روی آنها کار میکنم مطالعه میکنم، کتابهای داستانی مانند مجموعه «گسترش» را که در حال حاضر در آخر هفتهها در حال خواندن آنها هستم میخوانم و دوست دارم قبل از رفتن، زندگینامه افراد موفق را بخوانم. هر شب بخوابم تا برای روز بعد به من الهام شود.